خب.....

خیلی دلم میخواست یسری چیزا رو بهتون بگم ولی انقدر ذهنم شلوغ بود که نمیدونستم از کجا شروع کنم

ولی تصمیم گرفتم بالاخره افکارمو جمع و جور کنمو یه متن قابل فهم از توش دربیارم

تقریبا میشه گفت دو ساله اومدم بیان....خیلیا که قبل از من بودن رفتن و خیلیا اومدن و اونام دوباره رفتن....ولی خب من سمج تر از این حرفام:)

تو این دوسال واقعا از خیلیا ناراحت شدم،خیلیا رو از صمیم قلب دوست داشتم،خیلیا رو ستایش میکردم و......

بعد از یه مدتی دیدم چقدر به دوستای مجازیم وابسته شدم،چقد دوسشون دارم و حس میکردم هیچ جوره نمیتونم ولشون کنم

و حالا تو این شرایط افتخار من به اکثرتون دو برابر شده

بخاطر معرفت و جرئتی که دارین،عشق و محبت و درکی که از پشت گوشی میتونین به ینفر بدین

حالا خیلیا رو میبینم که دارن واسه آزادی میجنگن و هیچ جوره کم نمیارن.....واقعا بهتون افتخار میکنم و تا عمر دارم از شما ها واسه دوستای دیگم و بچه های آیندم میگم....میخوام خیلی از شما ها رو الگوی بچه هام کنم و شما رو تو سرشون بکوبمXD

خیلیاتون پیش من یه رویایین....جوریکه تونستین خواسته هاتونو بفهمین و براش تلاش کنین و به بقیه پیشرفتتونو نشون بدین ستودنیه

دوباره هم میگم،خیلی خوشحالم که برای آزادی تون میجنگین.....واسه منم اینکه حتی در راه خواسته‌م بمیرم هم لذت‌بخشه

ولی خب متاسفانه من برای زندگیم تصمیم نمیگیرم....

تنها کاری که میتونم براتون بکنم اینه که وقتی چند نفر پشتتون بد میگن،پشتتونو بگیرم و نزارم هر گهی خواستن درموردتون بخورن

امیدوارم تا هر وقت تو این دنیا بودم شما رو کنار خودم داشته باشم

+چرا یجوری بغض کردم انگار اینا حرفای کسیه که بزودی قراره بمیره؟XD

+میدونم کسایی که منو میشناسن و اینجان تعدادشون زیاد نیست ولی خوشحالم که همین تعداد دوستای واقعیمن

+چهار ساعت دنبال عکس گشتم آخرشم اونی که میخواستمو پیدا نکردم*_*